دوستان عزیز! مطلبی را که پیش رو دارید همان کامنتهای
پاک شده من است که در پاسخ ( آقای خواننده) در وبلاگ
دردهای دلم ٫ نگاشته بودم
خواننده گرامی : ۱ــ در مورد آپارتاید نژادی حاکم بر افغانستان و اینکه فرموده اید من بیش از حد ٬ ان را برجسته می کنم ...... خدمتتان باید عرض شود که : بهتر می بود کسانی در این مورد اظهار نظر می کردند که جزء اقوام تحت ستم و « قربانیان » آپارتاید قومی نژادی بوده اند و نه قومیتهایی که بهترین موثرترین و بیشترین امکانات مادی و معنوی « ملی » و هم البته پست های دولتی و غیر دولتی و... همه و همه را در انحصار و سیطره خود داشته و دارند .
۲ــ بله بنده هم بهتر از شما می دانم که گسترش دهندگان زبان فارسی در جهان متاسفانه یا خوشبختانه ٬ همان چشم با دامی ها یا ترکها بوده اند ٬ از بنگال گرفته تا بالکان و از ترکستان چین گرفته تا داغستان روس ! .... و یا اینکه مثلا حضرت بیدل ترک است ( برلاس ــ چغتای ) و ایضا امیر خسرو دهلوی ( امیر خسرو اصالتا هزاره است ) و نیز شاعر معروف و معاصر ایران احمد شاملو ( خاستگاه اصلی و اولیه این شخص احتمالا از قزلباشهای افغانستان بوده است . در جایی خواندم یا شنیدم همین آقای شاملو از جداد و نیاکان خود به این جهت که « ترک » بوده اند اظهار ننگ و شرمساری کرده است ـ لازم به ذکر است که قزلباشهای افغانستان هم مدت مدیدی است که استحاله هویتی شده اند و به آریاگرایی تمایل و علاقه دارند ) ٫ و...الی اخر. ۳ــ آریایی و آریا گرایی ٬ بر خلاف گفته شما ٬ فقط در جوامع و کشورهایی با نظام حکومتی مدرن ٬ مرحوم و خدا بیامرز شده ٬ و لی در کشور ــ دهاتهای ٬ ماقبل بدوی مثل افغانستان عزیز؟؟؟!!!!!!! نمرده که هیچ ٬ تازه به ایام شباب خود رسیده و انشاء الله در اینده میوه های رنگین ٬ رسیده و آبدار آن را به سلامتی خواهیم چید و چشید!!!!!!!!!..........و اینکه فرموده اید آریایی گری مرده است ٬ مگر اینکه شما آن را از خاک کشیده باشید........خدمتتان عرض شود که برای پاسخ این گفته تان به ابتدای همین کامنت که درباره آپارتاید نژادی توضیح داده ام مراجعه نمایید.۴ــ الف : من بر خلاف شما کوچکترین علامت و نشانه ای واقعی از « نیرو » یا « نیروهایی » نمی بینم که در جهت « به اصطلاح » جامعه ای قانونمند و متکی بر حقوق شهروندی حرکت و سمت و سو داشته باشد ٬و این چیزک هایی را هم که شما می بینید همه سطحی ظاهری و فرمالیته صرف است و البته آن هم( طبق معمول ) ٬ مشخصا تامین منافع یکی دو قوم « بناحق مسلط » را مد نظر دارند ( و در ان جهت حرکت ٬ و اهداف خود را طراحی و دیزاین می کنند. ) این گفته شما مرا به یاد یک جمله معروف از زنده یاد شهید مزاری انداخت که می فرمودند : در افغانستان شعارها همه ملی ( و مدنی ) ولی عملکردها همه قومی و نژادی است . ب : اینکه فرموده اید صف بندی ها آریایی و آریا گرائی اگر می بود.........اقایان فهیم و دوستم در وضعیت کنونی نمی بودند ........باز هم خدمت انور شما باید عرض کنم که شما از ان گفته های من نتیجه گیری و استفاده اشتباه نموده اید ٫ آریا گرایی و آپارتاید آریایی که من بصورت « کلی » از ان نام برده بودم مانند پیاز ( البته از نوع بدبو ) لایه لایه و از طبقات و قسمتهای متعددی تشکیل می شود و یک جزء ان همان قومگرایی افراطی می باشد و در این بین ممکن است دو قبیله یا افرادی از دو قبیله مثلا آریایی و آریا گرا ( به زبان خودمانی برتری جویان قومی ) در عین حالی که معتقد و عامل به آپارتاید آریایی و آموزه های ان هستند ولی برای منافع قوم و یا طائفه خود به جنگ و درگیری علیه همفکران عقیدتی خود که از قبیله « و نه نژاد دیگر » هستند ٬ بپردازند . بنابراین هر گونه برخورد ٬ درگیری و انتقام و اتقام کشی « دو قبیله هم نژاد » ولی از دو طایفه متفاوت ٬ لزوما دلالت بر برائت و تبرئه انها از افکار و اعمال شوونیستی و راسیستی( علیه نژادهای دیگر ) نمی تواند بکند . و نیز هر گونه عزل و نصب و چیدمان افراد بویژه در پست های مهم ) که از سوی آقای کرزی ( و در گذشته ـ قبل از طالبان ـ رقیب قومی انها یعنی شورای نظار ) صورت میگیرد یا میگرفت در درجه اول در راستای منافع نژادی قومی و سمتی خود ایشان بوده و هست شاهد مثال گفته های من همین خبر امروز ( دیروز ) است که عفو عمومی برای شخص شخیص حضرت امیرالمومنین ملا محمد عمر ( برای احترام سه صلوات غرا ء بفرستید ) و جناب محترم انجینیر گلاب الدین حکمتیار امیر عمومی حزب اسلامی افغانستان اعلام شده است ( گل بود به سبزه نیز آراسته شد ). راستی در افغانستان چه کسی و چه چیزی است که قومی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان عزیز ! علی الرغم اختلاف نظرهای عمیق که در بعضی موارد با آقای جعفر عطایی دارم بنا به دلایلی ٬ ادامه درگیری بین خودم و ایشان را مفید نمی دانم ٬ بهمین جهت چند پست قبلی را که در این مورد بود پاک کردم ٬ از آنجایی که نظرات خوانندگان برایم ( صرف نظر از اینکه چه افکاری دارند ) محترم است ٬ پیامهایی که این عزیزان در پست های پاک شده گذاشته بودند مجددا در اینجا آوردم.
nabayad pak mekardi Jafar jan
salam doste aziz,webloge ghashangi darid,age mayel be tabadol lonk bodid be manam sar bezanid o to ghemate nazarat peygham bezarid.
http://dpr.blogsky.com
دوست عزیز سلام مانده نباشی!
بعضی وقت ها آدم دچار تغیر افکار می شود آنهم نه بدلیل بذیرفتن واقعیت بلکه بدلیل اینکه دیگران ازش آزرده نشود به اصطلاح.در این روز ها بعضی دوستان دچار این وضعیت شده اند.تا جا یی که بر بعضی حقایق مسلم چشم می بوشند.ولی مطمئن باشید حقیقت با این خود فریبی های خوش خیالانه از بین نمیرود.به کار وتلاش تان ادامه بدهید.موفق وکامیاب باشید.
در این جا خوب است به تجربه یکی از وزرای هزاره که بعدا به معاونت ریاست جمهوری نیز رسید اشاره یی بکنم تا مطلب واضح تر شود.
این آقا در زمانی که در مقام های رسمی دولتی کار می کرد/کار مراجعان هزاره را انجام نمی داد ودر مقابل کار دیگر مراجعان غیر هزاره را انجام می داد؟؟؟ یکی از دوستان از این آقا سوال کرده بود که چرا این کار را میکنید؟؟؟ایشان در جواب گفته بود من تاکتیک دارم؟؟وآن این است که در بین دیگران رسوخ ونیک نامی بیدا کنیم تا دیگران بگویند/این هزاره ها چقدر صادق ونیک اندیش هستند.
این روز ها نیز بعضی دوستان به این خوشباوری دچار شده اند.
هوشمند عزیز و گرامی! از این که دوباره صدای شما را میشنوم بسیار خوشحال و مسرورم . از اظهار لطفی هم که نسبت به این حقیر داشته اید سپاس!!!٬ مطالبی را هم که بیان کردید با تک تک کلمات ان موافقم و شوربختانه « از ماست که بر ماست ».........سبز و پیدار باشید عزیز!
یک عرض کوچک در صورت امکان اگر ممکن باشد هنگام که سایت تان را باز می کنیم موسیقی که انتخاب کرده اید زبیا هست ولی بعضی ها هنگام که در وبلاگها و سایتها می ایند همگام به رادیو هم گوش می کنند که صدای موسیقی وبلاگ شما مانع این کار میگردد
جناب سخی جان ٬ بعد از عرض سلام خدمتت عرض کنم که برای قطع صدای اهنگ وبلاگ ٬می توانید به قسمت انتهایی همین خانه مراجعه کنید
بعضی ها دچار توهم بیش از حد میشود وخوش باوری شان در اوج میرسد که یکی از انها اقای عطایی هست من با دید تان موافقم اته یورت عزیز
salam. dost mohtaram fekr mekunam yak masala e kochak ra besh az had bozorg saakhta eid. ekhtilaf nazar yak amre tabiye ast. laazem nest ki ba saro kala e yake dega bekobem. shayad Attaye bekhaahad weblog khod ra ba gonaye pesh bebarad wa shuma ba gonaye. inke dalil baraye doshmani wa kobidan ham nameshawad. ba har sorat, ekhtiaar baa khodetan ast. peroz baashed.
1- غروب نمودن یکی از ستاره های درخشان آسمان موسیقی کشور ما 10.05.2005 … ادیو هزارگی … نصرت پارسا که در جریان اجرای یک سفر هنری در آمریکای شمالی بود در تاریخ 7 می 2005 روز شنبه در ونکور کانادا به مناسبت روز جهانی مادر کنسرت با شکوهی را به انجام رساند. ولی بعد از کنسرت حادثه دردناکی اتفاق می افتد که از قرار ذیل می باشد. ساعت 30:1 صبح روز یکشنبه :نصرت مورد حملات لفظی تعداد از جوانان مست و بی مسوولیت که افغانی و از اشتراک کنندگان کنسرت بوده است قرار میگیرد . ساعت 2:30 صبح یکشنبه 8 می تعدادی از این جوانان نصرت را تا هوتل اش دنبال می کند و در حالی که این جوانان از ونکور بودند خودشانرا از لوس آنجلس معرفی می کند و از برادران نصرت (حامد پارسا و نجیب پارسا ) می خواهند که با نصرت تعداد عکس یادگاری بگیرند. در عین حالیکه همرای نصرت از پله های هوتل پاین می آیند 3 تن از این جوانان به نصرت با مشت حمله می کند و ایشان را با فرق به زمین می اندازد. جمجمه اعصاب ایشان در اثر این حمله نا جوانمردانه محکم به تیغ پله ها و زمین می خورد و خورد و خمیر می شود.
2- برادران او ( حامد پارسا و نجیب پارسا ) به کمک ایشان می شتابند و موفق می شود که دو تن از حمله کنندگان را دستگیر و تحویل پولیس ونکور بدهند. این دو شخص فعلا در بازداشت پولیس ونکور می باشد . نصرت بلافاصله به شفاخانه عمومی ونکور منتقل می شود و بلا فاصله مورد عمل جراحی قرار می گیرد. بعد از حدود 5 ساعت در اطاق عمل داکتران برای اولین بار وضعیت صحی نصرت را به وارثین ایشان گزارش می دهد و می گویند که 90 در صد مغز ایشان تخریت و از جمجمه نیم کاسه عقب سر ایشان بیرون شده است. ساعت 3 بعد از ظهر روز یکشنبه 8 می داکتران شفاخانه ونکور نصرت را مرده اعلان می کند در حالیکه اثر فعالیت قلب هنوز آشکار است. آنان تمام موادهای تقویتی مانند اکسیژن را از بدن ایشان قطع می کند ... مغز ایشان هم اکنون کاملا از بین رفته است و تنها قلب او کار می کند. ساعت 30:11 بعد از ظهر شب یکشنبه من در حالیکه در کنار بستر نصرت هستم و در سوک او رنج می کشم وارثین او را می بینم که در اطراف اش جمع شده و آخرین لحظات مرک این هنرمند جوان را مشاهده می کنند.
3- برادر بزرگ اش حامد پارسا دست چب نصرت را در صورت اش می کشد و با برادر کوچک اش در حال وداع کردن است. ساعت 40:6 صبح روز دو شنبه 9 می در تماس تلفونی که با شفاخانه داشته ایم قلب ایشان هنوز به کار خود ادامه می دهد. ساعت 11:00 صبح روز دوشنبه9 می چند دقیقه قبل که با شفاخانه در تماس بودم گفتند که جنازه ایشان به جای دیگری انتقال داده شده است و او جان را به حق سپرده است. ولی زارشات ضد و نقیظ دیگری به ما می رسد که ایشان هنوز در شفاخانه هستند. من از ساعت 30:11 دقیقه دیشب دیگر در شفاخانه در کنار بستر این هنر مند جوان نیستم و وقایع را با تلفن دنبال می کنم. رادیوی خبری ونکور چند لحظه قبل اعلام کرد که ایشان هنوز در شفاخانه می باشد ... کفته می شود بعد از اینکه قلب او از کار افتاد وارثین اش در صدد انتقال جنازه او از ونکور با محل اقامت او در آلمان خواهد پرداخت. نصرت پارسا فرزند اسماعیل پارسا در سال 1348 هجری در کابل به دنیا آمده و هنر موسیقی را تحت نظر استاد الطاف حسین سرآهنک آغاز نمود. و در مدت تقریبا 20 سال زحمات خستگی ناپزیزش در هنر موسیقی به شهرت و محبوبیت قابل ملاحظه در بین هموطنان افغانی اش رسید.
4- ایشان مجرد و کوچکترین فرزند در فامیل اش می باشد. رادیوی هزارگی که امروز شاهد غروب نمودن یکی از ستاره های درخشان آسمان موسیقی کشور ما توسط یکتعداد جوانان بی انظباط و بی احساس بوده است ... این خله جبران نا پزیر را و این اندوه بی مانند را به تمام فامیلین پارسا و نیز تمام هموطنان تسلیت عرض می کند. و از خداوند بزرگ می خواهیم که این آخرین ضایعه یک جوان هنرمند ما باشد. عصمت الله نظری گرداننده رادیو هزارگی 10.05.2005 رادیو هزارگی
payam be naam ba ki ba englisi nawishta shoda az man ast. NAZAR. in ra nawishtam ta soye tafahom meyan dostan paida nashawad