( قسمت اول )
ذوالقرنین آتیلا ٫ اسکندر یا کوروش
در مورد معنی لغوی ذوالقرنین اظهار نظرهایی وجود دارد ، عده ای آنرا صاحب دو شاخ و بعضی نیز به گستردگی حاکمیت از غرب تا شرق عقیده دارند و شاید نیز به هر دو دلالت داشته باشد ، اما این شخصیت تا چه پایه و درجه و از چه جایگاهی برخوردار بوده که تا این اندازه مورد توجه فرهنگها و ملتها قرار گرفته ، و مؤرخین و دانشمندان و حتی علمای دینی و شئونیست ها را بر آن داشته که در مورد او قضاوتهائی داشته باشند خود جای بحث دارد . قرآن کریم در سورة کهف از او به نیکی یاد کرده و ساختن سد آهنین در مقابل متجاوزین را که هم اکنون آن دیوار در آذربایجان شمالی قرار دارد و بنام « دمیر قاپی» در بند معروف است و از بحر خزر تا کوههای قفقاز ادامه دارد ، به او نسبت داده است . حضرت علی علیه السلام در مورد ذوالقرنین می فرماید : ذوالقرنین بنده ای شایسته از بندگان خداوند بود ، شب در نظرش روز و سماوی و آسمان در اختیارش بودند . و روایت هست که به گستردگی حاکمیت او وجود نداشته است . از امام حسن عسگری علیه السلام وقتی در مورد حضرت مهدی علیه السلام سؤال شد فرمود : مثل صاحب شما در میان امت ، مثل حضرت خضر (ع) و ذوالقرنین است ، بدین صورت که مثل حضرت خضر با اینکه در میان امت می باشد از نظرها غائب می گردد و مثل ذوالقرنین ظاهر می شود و ملتها و مردمان مظلوم و اسیر را از دست جباران و ستمگران و حکام ظالم آزاد میگرداند و عدالت را بطور همه جانبه و برای تمامی افراد بشر به ارمغان می آورد . پس بنابراین ذوالقرنین کسی بوده است که ملتهای اسیر را از بند آزاد نموده و با ظالمین نبرد کرده و حاکمیت آنها را متلاشی نموده است ، به همین خاطر ذوالقرنین دارای یک شخصیت متعالی و ارادة آهنین و فکری والا بوده است .در مورد اینکه ذوالقرنین چه کسی می تواند باشد ، اختلاف نظرهایی وجود دارد . عده ای کوروش را ذوالقرنین دانسته اند و اظهار نظرهایی از قدیم الایام بصورت اغراق آمیز نوده که بعضی از علما و دانشمندان فعلی را بشدت تحت اشعاع خود قرار داده و باعث شده نویسندگان و مؤرخین در این مورد قلم فرسائی بکنند و در موارد دیگر که بی ارتباط با مورد اول نیست بنظر میرسد که از یک احساس بی اساس و غرور و تعصب قومی و ملی ریشه گرفته است . و عده ای اسکندر مقدونی را و عده ای نیز آتیلا امپراطور بزرگ هونها را ذوالقرنین معروف می دانند . در این رابطه با اعتقاد به اینکه اصلیت هر شخص یا فرهنگی در ذات او نهفته است ذکر پاره ای موارد ضروری بنظر میرسد . کسانی که با احساس بی اساس کوروش را ذوالقرنین می دانند و سعی میکنند او را به زور ذوالقرنین بکنند ، خود می دانند که ورود آریائیها به فلات ایران در 2900 سال پیش اتفاق افتاده و کوروش در زمانی ظهور میکند که تمام فلات ایران و آسیای میانه مملو از تمدنهای درخشان و پیشرفته بوده که داشتن چنین تمدن پیشرفته ای غیر ممکن بنظر میرسد ، در آن زمان مگر وجود یک فضای صلح آمیز و رابطة تنگاتنگ حاکم بر جامع و زندگی آنان . یافته های باستانشناسی و ظروف و سایر ابزار که اغلب از یک سبک واحدی تبعیت میکند ثابت میکند که اکثر این تمدنها با هم رابطة تنگاتنگ داشته اند و بطوریکه مؤرخین اذعان دارند ، هر روز آن تمدنها قبل از هخامنشیان در پیشرفت و ترقی بوده اند و تاریخ ، تمامی این موارد ثابت میکند و تمامی مؤرخین یکصدا آنرا تأیید میکنند . ظهور کوروش مقارن است با افول و سقوط این تمدنها و از بین رفتن آزادی و استقلال و به بند کشیده شدن و اسارت تمامی آن ملتها با مرکزیت هخامنشیان ، که کوروش عمده با نیرو و پشتیبانی قوم یهود به حاکمیت میرسد به همین خاطر است که تنها قومی که آزاد میگردد قوم یهود است و همین قوم فقط از کوروش بعنوان یک آزادمرد نام میبرد . چرا که قرآن خود از قوم یهود در تاریخ به بدی یاد میکند و ملتهای دیگر معاصر کوروش از کوروش . قرآن در سورة بنی اسرائیل دقیقاً همین تاریخ را ، یعنی حاکمیت کوروش و یهودیان به بابل را مد نظر قرار داده و بطور واضح و آشکار هویت یهودیان را معرفی نموده که هویت پارسیان و کوروش بنا به حکمت مستتر مانده است . خداوند به پیغمبرش خطاب به یهودیان چنین می فرماید : سورة بنی اسرائیل یا الاسرا از آیة 3 : و در کتاب تورات خبر دادیم و چنین مقرر کردیم که شما بنی اسرائیل دوبار حتماً در زمین فساد و خونریزی میکنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می یابید ( یکبار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا و بار دیگر بقتل زکریا و یحیی بظلم و بیداد برخیزید ) پس چون وقت انتقام اول فرا رسد ، بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را ( چون بخت النصر ) بر شما برانگیزم تا آنجا که درون خانه های شما را نیز جستجو کنند و این وعدة انتقام خدا حتمی خواهد بود . آنگاه شما را بروی آنها برگردانیم و بر آنها غلبه دهیم و بمال و فرزندان مدد بخشیم ، وعدة جنگجویان شما را بسیار گردانیم تا بر لشگر بخت النصر غلبه کنید ( این همان تاریخ است که کوروش در رأس قوم یهود قرار میگیرد ) . بدانید شما بنی اسرائیل و همة اهل عالم که اگر نیکی و احسان کردید بخود کردید و اگر بدی و ستم کردید باز بخود کرده اید و آنگاه که وقت انتقام ظلم شما ( که کشتن یحیی و زکریاست یا عزم قتل عیسی ) فرا رسد ( باز بندگانی قوی و جنگ آور را بر شما مسلط میکنیم ) تا اثر بیچارگی و خوف و اندوه به رخسار شما ظاهر شود و به مسجد بیت المقدس معبد بزرگ شما مانند بار اول درآیند و ویران کنند و به هر چه رسند نابود سازند و به هر کس تسلط یابند به سختی هلاک گردانند . ( ای رسول ما باز هم بنی اسرائیل را بشارت ده که ) امید است خدا به شما اگر توبه کرده و صالح شوید باز مهربان گردد و اگر به عصیان و ستمگری برگردید ما هم بعقوبت و مجازات شما باز میگردیم و جهنم را زندان کافران قرار داده ایم .از جمله ملتهائی که از کوروش به بدی یاد میکنند سکاها می باشند که یکی از اقوام ترکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند . متن زیر از رقیه بهزادی در کتاب قومهای کهن آسیای میانه دربرگیرندة نکات و حقایق تاریخی است ، که ملکه سکاها بنام تومروس فائیم بعنوان نامه به کوروش فرستاده است : ای پادشاه ، به تو نصیحت می کنم که دست از این کار برداری ، زیرا معلوم نیست که به نتیجة مطلوب دست یابی ، به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم . افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد ، زیرا آنچه که کمتر به آن می اندیشی صلح و صفاست … ای خونخوار سیری ناپذیر که پسرم را به نیروی افسون بارباده گرفتار کرده ای ، بر خود مبال ، زیرا که این آئین مردان نیست و در میدان نبرد انجام نشده . با این حال هم من بدی ترا نمی خواهم . پندم را بپذیر و او را رها کن و بی آن که زیان ببینی از بوم و بر ما دور شو . اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند که هر اندازه تشنة خون باشی ، از خون سیرت خواهم کرد . تومروس ملکه سکاها یا ( ماساژت ها ) پس از این دو پیام ، تمامی جنگ آوران خویش را گرد آورد ، جنگ خونینی در گرفت و کوروش شکست خورد و با بخش بزرگی از سپاهیانش در دشت نبرد به خاک افتاد . آنگاه تومروس سر کوروش را برید ، آنرا در خمرة پرخونی فرو برد و گفت : آن چه می خواهی بنوش تا سیر شوی کوروش در دوران حاکمیتش اکثراً با پیشنهاد و راهکارهای دیگران و مخصوصاً مادیها و بالاخص وزیر پادشاه ماد یعنی هارپارگ و سایرین اقدام به کارها می نمود و فقط دستور از طرف کوروش صادر میگردید که این ضعف بزرگی می تواند باشد به این دلیل که آریاها و هخامنشیان قبل از به قدرت رسیدن دارای فرهنگ ضعیفی بوده اند . کوروش در موقع شکست آشیاگ پادشاه ماد ، پایتخت آشیاک یعنی اکبتان ( همدان کنونی ) را اشغال میکند . این موضوع در سالنامه های بابلی نیز تأئید شده است ، به این شرح : در سال 550 کوروش وارد اکبتان پایتخت سلطنتی شد . او همة پول و طلا و گنجینه های اکبتان را غارت کرد و آنها را به کشور انزان انتقال داد . در کتاب کوروش نوشتة اکبر شاندور چنین آورده میشود : کتزیاس که ظاهراً باید از وجود کتیبة نبوئید بی اطلاع بوده باشد با این متن موافق است که می نویسد : کوروش پس از پیروزی بر آشیاک ، دختر او آمیتیس را که خالة خودش میشد به زنی گرفت . همچنین روح کوروش را بعد از حاکمیتش یک غرور خود بزرگ یعنی فوق العاده ای احاطه کرده بود . حبیب الله شاملوئی در کتاب تاریخ شاهنشاهی ایران از ماد تا پهلوی می نویسد : کوروش برای سرداران خود می گفت : باید این امواج آب ها و دریاها را نیز به زنجیر کشید که در مقابل ما سرکشی و طغیان نکنند . بدین ترتیب طبق گفته های فوق و سایر موارد شخصیت کوروش با شخصیت ذوالقرنین کاملاً در تضاد قرار میگیرد و به هیچ روی کوروش را نمی توان ذوالقرنین نامید ....... ادامه دارد...این مطلب را از سایت جیغتای برداشته ام .
دوست عزیز ارکینلیک گرامی سلام!
مطلب بسیار بسیار جالب را در وبلاگ قرار داده اید٬من فقط این نکته را اضافه می کنم که کوروش جنایت کار را اقوام شجاع وجنگجوی خزر به هلاکت رسانده اند.این مطلب را کتاب های تاریخی ایرانی ها هم ذکر کرده اند.
هوشمند عزیز! بعد از سلام خدمتتان باید عرض کنم که کلا در مورد وقایع و رویدادهای تاریخی از حمله همین موردی که شما هم بدان اشاره کرده اید ( بویژه آنها که از زمان ما فاصله بیشتری داشته اند ) همواره روایت ها ٫ قولها ٫ برداشت ها ٫نطرها و نظریه های متفاوت و بغضا متضادی ابراز می شود ٬ این گونه مسائل گذشت زمان و تحقیقات جدی و دقیقتر دانشمندان این حوزه را می ظلبد تا هرجه بیشتر به واقعیت و چگونگی وقوع این حادثه بپردازد و نزدیک تر شوند ضمنا در این مورد خاص ٫ من اطلاعات و مطالعه دقیقی ندارم که شخصا بتوانم اظهار نطری بکنم و همچنین درج مقالات و نوشته هایی که در این وبلاگ صورت می گیرد لزوما بمعنای قبول صد درصد انها از سوی من نیست ٫ به هر حال از تذکری که دادید از شما سپاسگذارم ......سیز و پایدار باشید......