عبدالرحمن خان که در استبداد گوی سبقت را از همة حکام افغانستان برده بود، به طور گسترده به قلع و قمع شیعیان پرداخت. طبیعتاً مظالم عبدالرحمن بر اسماعیلیان افغانستان نیز بی سابقه بوده است.
در سال 1305هـ . اسماعیلیان به دلیل استنکاف از پرداخت مالیات، توسط عبدالرحمن تحت تعقیب قرار میگیرند. هزارههای اسماعیلیِ مناطق ترکمان، پارسا و شیخ علی (مناطقی در ولایت پروان) سرکشی میکنند و با حاکم محلی خود درگیر می شوند و او را زندانی میکنند. در سال 1306هـ.. مناطق چندی که اسماعیلی نشین بودند، توسط دولت سرکوب و احیاناً از جایی به جایی کوچ داده میشوند. این مناطق عمدتاً در ولایت بدخشان بوده است (مثل رستاق، شغنان، دوشان، حضرت امام و...).48
اسماعیلیان، یا به تعبیر ملا فیض محمد کاتب هزاره، «هزاره های آقاخان محلاتی مشرب»، از مناطق شیخ علی و تاله و برفک در سال 1307هـ. به تمرد از حکومت پرداختند و در پی آن، حکومت به سرکوب آنان می پردازد و در این سرکوب، غیر اسماعیلیان منطقه نیز به کمک نیروهای دولتیِ اعزام شده از کابل برمی خیزند. پس از مدتی در همین سال درگیری شدید دیگری بین نیروهای دولتی و اسماعیلیان از طوایف «کرم علی»، «علی جم» و «نیک پی» (از هزاره های شیخ علی) اتفاق می افتد. در ادامة جنگ و گریز، سرانجام هزارههای اسماعیلی به سنگلاخ ها و مغارات و سوراخ های کوه ها پناه میبرند و عبدالرحمن خان دستور میدهد که جنگجویان دولتی همة اموال ایشان را تملک کنند و اسیران را به کابل بفرستند.49
دو درگیری شدید دیگر نیز در همان سال بین اسماعیلیان شیخ علی و نیروهای دولتی اعزامی از کابل پیش میآید و در نتیجه، حکومت عدهای از هزارههای اسماعیلی را از شیخ علی به فیض آباد بدخشان، چند خانوار را به درة نعلبک دوآب و 53 خانوار از اهل ترمیشی را به بلخ و مزار شریف تبعید میکند و عده ای هم به کوه ها پناه می برند. برخی از اسماعیلیان شیخ علی نیز به گرشک و لهوگرد در هرات تبعید می شوند و تعدادی هم درکارگاه های پرده بافی و کرسی نیین و کارخانة چرم گیری و حکاکی به کار گمارده میشوند.50
در سال 1308هـ. نیز بین نیروهای دولتی با اسماعیلیان هزارة شیخ علی درگیری پیش می آید که در اثر آن، اسماعیلیان به شدت سرکوب میشوند و افسران دستور می دهند که نظامیان، اموال، حیوانات، زنان و دختران ایشان را تملک کنند. اما این خودسری افسران ظاهراً مورد پسند عبدالرحمن واقع نمی شود و دستور به بازگرداندن اموال و زنان و دختران اسماعیلیان می دهد. اسماعیلیان که دیگر رمقی برای مقابله با دولت نداشتند، با هر وسیله ای می خواستند حکومت را از خود راضی کنند؛ به همین جهت، اموالی را که افسران و نظامیان از آن ها به تاراج برده بودند، حتی پس از دستور عبدالرحمن به بازگشت آن، به حکومت و شاه بخشیدند51 تا شاید باعث دل نرمی حضرت والا نسبت به خودشان شوند.
وضعیت خفقان و استبداد و سرکوب های شدید اسماعیلیان به دست حاکمان کشور در سدههای اخیر سبب شد که اسماعیلیان سر در لاک خود فرو ببرند و با پنهان کاری و لزوم حفظ اسرار، برای شهروندان افغانستان ناشناخته باقی بمانند. اما آن گونه که قرائن نشان میدهد، اسماعیلیان هرچند در مقیاس محدود، در اکثر شهرهای افغانستان حضور دارند. ایشان در برخی موارد خود را اثناعشری معرفی میکنند و در موارد دیگری، در پوستین سنیان یا صوفیان سنی درآمدهاند و تشخیصشان برای دیگران تا اندازهای مشکل است؛ هرچند در برخی ولایات مذهب خود را آزادانه آشکار میکنند. آنچه مسلم است، شیعیان اسماعیلی در ولایات ذیل حضور دارند:
1. بدخشان: از زمان ناصرخسرو به بعد، تمرکز بیشتر اسماعیلیان در بدخشان و نواحی آن بوده است. اسماعیلیان نزاری بدخشان که از آغاز قرن سیزدهم هجری از فرقة محمدشاهی به پیروی از امامان قاسم شاهی گرویدند، بیشترین اسماعیلیان افغانستان هستند. بر اثر تعیین مرز بین روسیه و انگلیس، تماس اسماعیلیان با رهبرانشان کم شد. آخرین تماس آقاخان سوم با پیروانش در این مناطق، در سال 1923 بود که در این سال وی پیر سبزعلی (متوفای 1938م) را که از مردم خوجه بود، به عنوان سفیر خویش در بدخشان منصوب کرد.52
نظام شورایی متحدالشکل و هیأت های وابستة آن که بر اساس «قانون اساسی مسلمانان شیعة امامی اسماعیلی» در سال 1986م و به دست پرنس کریم آقاخان چهارم ایجاد شد، جماعت های اسماعیلی بدخشان افغانستان و تاجیکستان و دیگر اسماعیلیان افغانستان را در بر نگرفته است، چنانکه اسماعیلیان ایران نیز از شمول آن خارجاند.53 این جوامع از طریق نظام های دیگری که مبتنی بر کمیتههای خاص است اداره میشوند. در سال های اخیر، توجه خاصی به امور مذهبی و اجتماعی ـ اقتصادی اسماعیلیان بدخشان میشود.
سنت ادبی خاص جماعت نزاری بدخشان و نواحی مجاور آن، لایههای متعددی از ادبیات اسماعیلی را عرضه میدارد. ایشان کتاب مجهول المؤلف ام الکتاب، آثار اصلی و جعلی ناصرخسرو، آثار فارسی دورة الموت و بعد از الموت، از جمله رسالاتی را که تلفیق آرای اسماعیلی را با اندیشههای صوفیانه نشان میدهد، و آثار ناشناختهای را که انتساب آن ها به نزاریان قطعی نیست، برای ما حفظ کردهاند و نقش بسیار مهمی در حفظ ادبیات نزاری که به زبان فارسی نوشته شده است، داشتهاند.54
آن ها در سید بودن ناصرخسرو تردیدی به خود راه نمیدهند و اسناد و مدارکی نیز در این زمینه ارائه میکنند.55 قبر ناصرخسرو امروزه به عنوان یک زیارتگاه در یمگان مطرح است، ولی بیشتر زائران و خادمان آن اهل سنتاند که معتقدند سید و از اولاد شاه سید ناصرند.56
یکی از خصوصیات اصلی بدخشانیان این است که عنوان اصلی کتاب را نمیآورند و تعداد ابواب یا فصول آن را عنوان قرار میدهند. آنان کتاب روضة التسلیم، منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی را که به 28 تصور تقسیم شده است، تصورات نام نهادهاند. کتاب صحیفة الناظرین سید سهراب ولی بدخشانی که به 36 صحیفه تقسیم شده است، سی و شش صحیفه نام گرفته است؛ چنان که یکی از کتب اصلی ناصرخسرو نیز به شش فصل شاه سید ناصر معروف است.
در مقدمة تاریخ بدخشان به نقل از استاد خلیل الله خلیلی راجع به مقبرة ناصرخسرو مطالبی درج شده است که به آگاهی افزونتر از نفوذ مذهب اسماعیلیه و جایگاه آن در بدخشان کمک میکند.57
2. کابل: در ولایت کابل و نواحی آن نیز تعدادی اسماعیلی حضور دارند که ایشان نیز تا قرن یازدهم و دوازدهم هجری پیرو سلسلة نزاری محمدشاهی بودهاند، ولی پس از آن به سلسلة قاسم شاهی گرویدهاند و از امامان آقاخانی پیروی میکنند.58 اسماعیلیان کابل و نواحی آن به «علی اللهی» معروفاند.59
3. بامیان: در ولایت بامیان، اسماعیلیان در این مناطق زندگی میکنند: 1. شیبر؛ 2. شنبل؛ 3. عراق و 4. درّة شکاری.60 حاج کاظم زیدانی میگوید:
در مناطقی چون درّة شکاری و بامیان، آثار قلعههای مخروبة زیادی به جای مانده است که به نظر میرسد از آن اسماعیلیان بودهاند. زیرا باقلاع «الموت» و سایر قلعههای اسماعیلی شباهت دارند.61
4. میدان: در ولایت وردک و میدان نیز اسماعیلیان در این مناطق حضور دارند: 1. سیاه سنگ؛ 2. کالو62 و 3. بهسود. اسماعیلیان بهسودی همانند اثناعشری ها، مراسم محرم و عزاداری برپا میدارند و در آداب خود تفاوت چندانی با اثناعشری ها ندارند، هرچند از سوی اثناعشری ها تحقیر و به عنوان غلات شناخته میشوند.63 بر اساس گفتة برخی شاهدان عینی، اینان به ظواهر شرع و نماز و روزه نیز تقید و التزام ندارند. در برخی منابع نیز ایشان «علی اللهی» نامیده شدهاند. تیمور خانوف از برنس چنین نقل میکند:
«به شهادت برنس در سال 30 قرن 19 یک نفر از رهبران علی اللهی که در ایران و ترکیه پیرو داشت، کوشش کرد در منطقة بهسود تبلیغاتی را به نفع خود راه اندازد، اما آن فعالیت ها به یک جنگ واقعی مذهبی مبدل گشته و با نابودی کامل فرقة علی اللهی پایان یافت.» (کتاب مسافرت به بخارا، قسمت 1ـ2، چاپ مسکو، 1894م، صص 263ـ264). روحانیون شیعه مذهب و همچنین رهبران طوایف هزاره دائماً میکوشند تا هیچ فرقة مذهبی دیگری در مناطق اشغالی آن ها نفوذ ننماید.64
5. پروان: بعد از ولایت بدخشان، یکی از مراکز پرتراکم اسماعیلیه، ولایت پروان است و بیشتر اسماعیلیان امروزی ولایت کابل نیز از پروان بدانجا نقل مکان کردهاند. بیشترین مناطق اسماعیلی نشین در پروان، درّة شیخ علی و سرخ پارساست که شامل این طوایف هزاره میشود: 1. علی جم؛ 2. کرمعلی؛ 3. نیک پی؛ 4. برمک و...65 از ولایت پروان، دانشجویانی اسماعیلی در جمهوری اسلامی ایران مشغول تحصیلاند که متعلق به طایفة کرمعلی هستند. چنان که قبلاً هم گفته شد، در اثر تنش های طوایف شیخ علی و سرخ پارسا با حکومت عبدالرحمن خان جابر، بسیاری از خانوادههای این طوایف در مناطق غربی و شمال شرقی افغانستان تبعید و پراکنده شدند. علاوه بر دانشجویان، خانوادههای دیگری از طوایف شیخ علی و سرخ پارسا نیز امروز در ایران حضور دارند.
6. بغلان: در ولایت بغلان، اسماعیلیان در این فرمانداری ها سکونت دارند: 1. دوشی؛ 2. تاله؛ 3. برفک؛ 4. درّة کیان؛ 5. کیلهگی؛ 6. لرخاب...66 درّة کیان از مناطق مهم اسماعیلی نشین است که برخی تصور میکنند اسماعیلی ها عمدتاً در این منطقه حضور دارند. به همین جهت، گاهی در محاورات به اسماعیلی های افغانستان «کیانیها» گفته میشود. دلیل آن هم این است که در دورههای اخیر، رهبری اسماعیلیان افغانستان به دست سادات خانوادة نادری بوده است و امروزه نیز سید منصور نادری پس از پدرش رهبری اسماعیلیان افغانستان را به عهده دارد. سید منصور نادری به «بچه (پسر) سید کیان» نیز معروف است؛ زیرا پدرش بیشتر به نام «سید کیان» شناخته میشده است. سید منصور نادری سواد چندانی ندارد و طبق گفتههای بصیر احمد دولت آبادی که یکی از مورخین معاصر افغانستان است و با اسماعیلیان تا اندازهای مراوده دارد، باسوادترین فرد اسماعیلیان افغانستان، سید جعفر نادری، فرزند سید منصور نادری است که تحصیلات دینی و غیردینی دارد و در غرب هم تحصیلاتی داشته است.
سید منصور نادری امروز به عنوان نمایندة پرنس کریم آقاخان چهارم در افغانستان فعالیت دارد و برخی طلاب اسماعیلی نیز با حمایت او به ایران فرستاده شدهاند و از سوی او تأمین مالی میگردند.
یکی از دلایل دیگر شهرت اسماعیلیان درة کیان این بوده است که ایشان به رهبری خانوادة نادری، حزب و دستگاه سیاسی نظامی داشتهاند. البته ایشان در دوران جهاد علیه شوروی با دیگر شیعیان همگام نشدند و روابط نزدیک خود را با دولت کابل که مورد پذیرش مجاهدین نبود، حفظ کردند. پس از پیروزی مجاهدین و خروج شوروی از افغانستان، اسماعیلیان درة کیان و سید منصور نادری به ائتلاف شمال پیوستند و یک فرقه (لشکر) را نیز با مشارکت جنبش شمال (به رهبری ژنرال دوستم) و حزب وحدت اسلامی تشکیل دادند که فرماندهی فرقه نیز به دست حسام الدین، یکی از معاونین سید منصور نادری بوده است.
7. کنر، لغمان، کاپیسا و ننگرهار: در این استان ها بیشتر نورستانی ها حضور دارند که اصالت یونانی دارند و جدید الاسلام گفته میشوند، زیرا بعدها به دین اسلام مشرف شدهاند.67 مناطق ایشان پس از تشرف به دین اسلام نورستان نام گرفت و پیش از آن به کافرستان معروف بوده است.68 نورستانی ها از چهار قوم نسبتاً بزرگ کاموز، هلار، سلار، کاموج و پانزده فرقة کوچکتر دیگر در پانزده فرمانداری و بخش داری در این استان ها و از جمله استان بدخشان زندگی میکنند. ایشان با زبان سانسکریت تکلم میکنند.69
نورستانی ها بیشتر به علی اللهی معروفاند، ولی قرائن بسیاری در دست است که ایشان با دیگر اسماعیلیان افغانستان تفاوت چندانی ندارند. ایوانف میگوید:
در بعضی نقاط افغانستان جماعت نزاری ها هنوز به نام علی اللهی خوانده میشوند، گرچه آنان در واقع با علی اللهیهای ایران و کردستان فرق دارند و به احتمال زیاد از اعقاب قرامطه هستند.70
در منابع متعددی که دربارة اسماعیلیان نوشته شده است، و نیز در کتب تاریخی افغانستان، گاهی اسماعیلیان این کشور به عنوان علی اللهی معرفی میشوند و گاهی تصریح میشود که ایشان اسماعیلیاند و علی اللهی لقب گرفتهاند.71 قبلاً هم اشاره شد که اسماعیلیة کابل و بهسود نیز به علی اللهی معروفاند.
در بخش عقاید اسماعیلیة افغانستان اشاره خواهیم کرد که عقایدی که به علی اللهیهای افغانستان نسبت داده میشود، همان عقاید سایر اسماعیلیان این کشور است. سید جمال الدین نیز در تتمة البیان فی تاریخ الافغان72 به برخی عقاید ایشان اشاره میکند که با عقاید سایر اسماعیلیة افغانستان تشابه زیادی دارد. روابط نورستانی ها با اسماعیلیة بدخشان نیز برقرار است و عدهای از ایشان اساساً در بدخشان توطن گزیدهاند. یادآوری این نکته هم ضروری است که بخشی از نورستانی ها، شیعة اثناعشریاند.73
8. سمنگان: در ولایت سمنگان، اسماعیلی ها در فرمانداری ها و بخشداری های درة صوف و روی دو آب زندگی میکنند.74
9. زابل: در ولایت زابل، طوایف پاینده محمد (دادخان، صحبت خان و محمد خان) که از طوایف دایچوپان میباشند، اسماعیلی هستند.75
غیر از ولایت های نامبرده، در ولایت های قندهار، فاریاب، جوزجان، بلخ و... نیز احتمالاً گروه هایی از اسماعیلیان حضور دارند که اطلاع تفصیلی از آن ها در دست نیست. مذهب اسماعیلی به ویژه در ولایت قندهار ریشة دیرینه دارد. آقا محمدخان با حمایت اسماعیلیان، سپاهی تشکیل داد و آهنگ فتح هرات را داشت. در زمان عبدالرحمن خان جابر نیز تعدادی از خانوادههای اسماعیلی شیخ علی و سرخ پارسا از ولایت پروان به قندهار، گرشک و... تبعید شدند.
لازم است یادآوری شود که از نظر تمایزات نژادی، اسماعیلیان بدخشان تاجیک، نورستانی ها یونانی تبار و سایر اسماعیلیان افغانستان عمدتاً از نژاد هزاره و بخشی هم از سادات هستند. اسماعیلیان قندهار نیز احتمالاً از سه نژاد هزاره، بلوچ و پشتوناند.
از باورهای اسماعیلیان امروز افغانستان اطلاعات دقیق و زیادی در دست نیست. دست یابی به عقاید ایشان نیازمند تحقیق میدانی گسترده است؛ به ویژه اینکه آنان در زمینة حفظ اسرار مذهبی خود بسیار سختگیرند.
من خود به مدت پنج سال با یکی از اسماعیلی مذهبان روابط نزدیکی داشته و دارم، اما در این پنج سال از مذهب او مطلع نشدهام. پس از آگاهی از اسماعیلی بودنش نیز هرچه کوشیدم اطلاعاتی در زمینة اسماعیلیان افغانستان ارائه دهد، سودی نداشته و حتی یک جمله در این خصوص به زبان نیاورده و فقط وعدة معرفی محققان دیگری را داده است که آن نیز تاکنون عملی نشده است.
همین پنهان کاری سبب رواج شایعات گوناگون در میان غیراسماعیلیان کشور شده است. یکی از شایعات به ویژه در میان اهل سنت این بوده است که سید منصور نادری، رهبر اسماعیلیان افغانستان، بر سر دروازة خانه خود نوشته بوده است: «اینجا عرش است؛ جای پر زدن جبرئیل نیست»! یک سنی که این نوشته را میبیند، در زیر آن مینویسد: «فرعون گشتهای، اینجا رود نیل نیست»!
اطلاعات غیراسماعیلیان افغانستان دربارة عقاید اسماعیلیان بسیار محدود است و حتی اثناعشری ها دیدگاهی بسیار منفی دربارة آن ها دارند، اما این روشن است که خرافات دامن اسماعیلیان افغانستان را گرفته است و آنان بر اثر فقدان افراد آگاه، در دورههای اخیر افت فرهنگی شدیدی داشتهاند.
حاج کاظم یزدانی، از مورخان معاصر افغانستان، که تا اندازهای در باب اسماعیلیه و عقایدشان تحقیق کرده است، میگوید:
شاید قریب سه درصد از جمعیت افغانستان، شیعة اسماعیلی باشند... شیعیان اسماعیلی افغانستان از محرومترین و مظلومترین طبقات این کشور بودهاند و در طول تاریخ، مصائب و آلام بیشمار دیدهاند. علاوه بر آنکه از طرف رژیم های وقت افغانستان تحت فشار قرار میگرفتند، اکثریت ملت افغانستان نیز آنان را یک فرقة غالی و حتی مشرک پنداشته، انواع توهین و تحقیر و آزار را در حقشان روا میداشتند. حتی شیعیان دوازده امامی که خود مورد توهین و تحقیر از طرف اکثریت قرار میگرفتند، اسماعیلی ها را از خود طرد میکردند؛ در صورتی که اسماعیلی ها اتهام غلو را رد نموده، خود را مسلمان میدانند و فقط یک گروه از اسماعیلیه را که به نام نصیریه76 یاد میشوند، غالی میدانند.
مذهب اسماعیلیه در افغانستان امروز سخت دچار انحطاط فکری شده است. خرافات بسیار در آن راه یافته و جهان بینی فعلیشان گویا بدین قرار است که: «خداوند جهان را آفرید، اختیار و اراده آن را به دست حضرت علی (ع) سپرد و آن حضرت، قاسم ارزاق است و اوست که در بالین هر محتضر، چه مؤمن و چه کافر، حاضر میشود. قبض روح شیعیان و حساب روز قیامت به دست اوست. آنچه برای یک انسان سعادت میآورد، میزان عشق و علاقه او به حضرت علی و ائمة اسماعیلیه میباشد. بهترین عمل، کاری است که امام زمان از آن خوشش آید. بنابراین، اگر یک شیء گران بها در نزد یکی از اسماعیلیه باشد، او موظف است که آن را اول به امام زمان یا نایبش عرضه کند؛ اگر قبول کرد، از آن امام است، وگرنه صاحب اصلیاش دوباره میتواند آن را تصرف کند. مردم وظیفه دارند که از راه های گوناگون اسباب لذت و کامرانی امام را فراهم کنند. لذت بردن امام عیب نیست؛ زیرا جهان به طفیل او خلق شده است و تمام ثروت های جهان در واقع از آن اوست و او صاحب اختیار اصلی زمین میباشد. اگر مالی در دست دیگران باشد، امانتی است از امام. اسماعیلیان سالانه مبالغی به عنوان عشریه به امام و یا نمایندة او میدهند. تعدادی از هزارهها که از ظلم عبدالرحمن در بخارا فراری شده بودند... در همان حال موظف بودند که سالانه مبلغی برای امام در بمبئی ارسال دارند... همه ساله از طرف رهبرانشان رمز شناخت برایشان میرسد که کسی جز اسماعیلیان از این رمز آگاه نمیشود.» 77
ادامه در پاببن...