اسماعیلیه در افغانستان ـ۳


                    محمدشفق خواتی*


هالیستر نیز ضمن آنکه می‌گوید اسماعیلیان نزاری در مناطق پشتو زبان شمال کابل «علی اللهی» نامیده می‌شوند، از ایوانف نیز نقل می‌کند که در بعضی نقاط افغانستان، جماعت نزاری ها هنوز به نام «علی اللهی» خوانده می‌شوند که در حقیقت از اعقاب قرامطه هستند. سپس از زبان ایوانف اضافه می‌کند که اکبر مشایخ تکفیر شده را به قندهار فرستاد تا در ازای ایشان چند اسب بفرستند و با علوی ها نیز همین گونه رفتار شد.78 به گفتة ایوانف، علی اللهی‌ها یا همان اسماعیلیان افغانستان عقیده دارند که ارواح سماوی بارها به صورت محسوس و ملموس ظاهر شده‌اند و حق در وجود علی (ع) که ایشان او را به عنوان «علی الله» می‌پرستند، متجلی گردیده است. اینان برای این تجلی، لفظ «جسم» و گاهی «لباس» را به کار می‌برند. این فرقه به تقمص و تناسخ ارواح اعتقاد دارند و لذا گوشت نمی‌خورند. به عقیدة آن ها وقتی علی (ع) از جهان رفت، به آفتاب بازگشت که همان علی بود و بدین مناسبت آفتاب را هم «علی الله» می‌خوانند. آنان اصالت قرآن موجود را مخدوش می‌دانند و برخی نیز آن را مجهول دانسته‌اند. این اصل که روح خداوند در امامی دمیده می‌شود و از کالبد او به کالبد امام دیگر منتقل می‌گردد، مورد قبول آن هاست. ایشان معتقدند محمد (ص)، رسولِ «علی الله» بوده است و چون خدا دانست که محمد (ص) برای امور رسالت تنهاست، خود به جهت یاری پیامبرش به کسوت بشری درآمد. در آداب و رسومشان نیز وجوه اشتراک فراوانی با خوجه‌های هندی دارند: مسجد ندارند، آداب طهارات را لازم نمی‌دانند، گوشت خوک نمی‌خورند، شراب نمی‌نوشند، چند زنی را جایز نمی‌دانند، طلاق را جایز نمی‌دانند و به نظام عالمی غریب و خاص اعتقاد دارند.79
به نظر می‌رسد برخی از آداب و رسوم ذکر شده به خوجه‌های افغانستان اختصاص داشته باشد. این آداب در مورد همة اسماعیلیان این کشور عمومیت ندارد؛ هرچند خوجه‌ها و اسماعیلیان در بسیاری از آداب و رسوم با هم اشتراک دارند. علامه حسن الامین که ظاهراً خود نیز سفری به افغانستان داشته است، می‌گوید:
فرقة خوجه در افغانستان به نام «موالی» حضور دارند. این فرقه هرچند به آقاخان تعلق ندارند، ولی عقاید دینی‌شان با آغاخانیه شباهت دارد.80
فرهاد دفتری از میان آداب و رسوم اسماعیلیان افغانستان، به احترام خاص به مردگان و آیینهای بومی ویژه‌ای چون رسم «چراغ روشن» برای مردگان اشاره می‌کند.81 البته باید گفت احترام
                       
ویژه به مردگان شامل دیگر مردم افغانستان نیز می‌شود. بسیاری از دوازده امامی ها از خاک یا ریگ های قبر بزرگ خانواده به عنوان تبرک استفاده می‌کنند و چه بسا معتقدند که روح او همواره در خانه حضور دارد... .
سید جمال الدین نیز دربارة اسماعیلیان شیخ علی و طایفة جمشیدی می‌گوید:
این دو طایفه بهره‌ای از مذهب شیعه نبرده‌اند؛ مگر دشمنی با خلفا، دوست داشتن علی (ع) و برپایی عزاداری در عاشورا... هیچ کس از ایشان از اظهار مذهب خود تقیه نمی‌کند... حتی اگر از مذهب آنان پرسیده شود، با غلو و بدون مبالات می‌گویند «ما بندة علی هستیم». ایشان در مذهب خود بسیار دلبستگی دارند... فرد سنی‌ای که یک کنیز اسماعیلی داشته است، بر او سخت می‌گیرد و مورد آزارش قرار می‌دهد تا سنی شود، اما کنیزش به شدت خشمگین می‌شود و می‌گوید: «اگر سگ باشم آسان‌تر است بر من تا اینکه سنی باشم»! از آدابشان این است که اموات خود را در هنگام دفن با کلمات ذیل تلقین می‌دهند: «هرگاه نکیر و منکر نزد تو آمد، نترس. مولایت علی (ع) نزد تو خواهد آمد و آن دو را از پیش تو دور خواهد ساخت»! خانواده و اهل مرده مقداری از موی خود را کنده و بعد از دفن مرده بر سر قبر او می‌اندازند... حکومت از ایشان «بز» به عنوان مالیات می‌گیرد و در صورتی که در ادای آن تأخیر کنند و با تراکم مالیات، از پرداخت آن عاجز شوند، حکومت دخترانشان را به جای بز مالیات می‌گیرد! ایشان شرفاء (سادات) را بی نهایت تعظیم می‌کنند و شرفاء از دیگران، با ویژگی تکبر و سلام ندادن هنگام ورود در مجالس و به کار بردن فحش در گفتگویشان با دیگران مشخص می‌شوند.82
آنچه درباره عقاید و آداب و رسوم جماعت اسماعیلی افغانستان گفته آمد، تا حد زیادی با اظهارات برخی طلاب بدخشانی در مورد عقاید و آداب و رسوم اسماعیلیان بدخشان تطابق دارد. بر اساس اطلاعات به دست آمده از ایشان، می‌توان موارد ذیل را دربارة جهان بینی و آداب اسماعیلیان بدخشان و نواحی آن مشخص کرد:
1. ایشان ملتزم به روزة ماه مبارک رمضان نیستند؛ البته برخی از ایشان در روزهای اول، پانزدهم و آخر ماه روزه می‌گیرند.
2. آن ها نماز نمی‌خوانند، و البته گاهی یک نماز جماعت به شکل مدور برپای می‌کنند که آن هم طبق برنامه و نظم و ترتیب خاصی نیست و بیشتر تصادفی است. توجیه ایشان در عدم التزام به نماز و روزه این است که ما معصوم از خطا نیستیم و همواره مرتکب گناه و لغزش می‌شویم و نماز و روزه بدون مصونیت از معصیت و خطا سودی ندارد!
3. آنان برای امامانشان جایگاه محوری در هستی قائل‌اند و در ارتباط با امام به غلو، حلولیت و تناسخ می‌رسند. ایشان معتقدند امروز پرنس کریم آقاخان تجسم حضرت علی است و روح آن حضرت در کالبد ایشان مجسم شده است و حضرت علی تجسم یافته در کالبد آقاخان، همان خداست؛ بنابراین، خدا، حضرت علی و آقاخان هر سه یکی هستند. تنها وظیفة ما کسب رضایت آقاخان و اطاعت از او و احترام اوست و همین مایة نجات خواهد بود.
4. برای همة مایملک و درآمدهایشان خمس می‌پردازند و حتی اگر پنج پیمانه آب از نهر بردارند، باید یک پیمانه را به عنوان خمس و به یاد آقاخان در کنار درخت یا روی سبزه‌ای بریزند. همچنین از پنج دختر یکی را باید به عنوان خمس به رهبران محلی خود بدهند و آنان این دختران را برای آقاخان نگهداری می‌کنند تا او چه دستور دهد؛ خود تملک کند، یا به عقد کس دیگری در آورد.
در مجموع، اسماعیلیان امروز افغانستان از فقر فرهنگی شدیدی رنج می‌برند و افراد آگاه نیز در میانشان بسیار محدود است. به گفتة بصیر احمد دولت آبادی (مورخ معاصر که با اسماعیلیان مراوده دارد)، آگاه‌ترین فرد ایشان همان فردی است که قبلاً از آن یاد شد. فرد مذکور نیز با سفارش و حمایت ویژة سیدمنصور نادری و از سوی او به ایران آمده است. ایشان در مدتی که در ایران بوده ‌است، با «مرکز تحقیقات اسماعیلیه» در لندن نیز مرتبط بوده و سفرهایی هم بدانجا داشته‌ است.
آن گونه که قرائن نشان می‌دهد، ایشان و طلاب اسماعیلی از وضعیت فرهنگی اسماعیلیان افغانستان، به ویژه عملکرد خانواده نادری و شخص سید منصور، رضایت خاطر ندارند. در کتاب شناسنامة انقلاب افغانستان نوشتة بصیر احمد دولت آبادی، نقدهای عین الدین (نمایندة اسماعیلیة افغانستان در سفارت افغانستان در تهران) که بر بخش مربوط به اسماعیلیه نگاشته است، درج شده است که برای شناخت اسماعیلیان معاصر افغانستان کمک می کند.83

6 ـ 6. صدمة فرهنگی طالبان به اسماعیلیان و میراث مکتوب افغانستان

از فرهنگ ستیزی طالبان نه کتابخانه‌ها در امان بود، نه موزه‌ها و نه بت های بامیان و دیگر آثار باستانی و فرهنگی بسیار باقدمت افغانستان.
برخی از کتابخانه‌ها که دربرگیرندة آثار خطی نفیس افغانستان بود، از جمله کتابخانه‌های ولایت بدخشان و درة کیان، در اختیار اسماعیلیان این کشور قرار داشته است. بسیاری از کتبی که در این کتابخانه‌ها نگهداری می‌شد، تک نسخه بوده است که متأسفانه برخی از آن ها برای همیشه از دست رفته است.
یکی از نزدیکان سیدمنصور نادری، رهبر فرقة اسماعیلیة افغانستان، خاطرنشان می‌ساخت که وقتی آقای نادری از کتابخانة ملی ایران درخواست کتاب برای کتابخانة خود در درة کیان نمود، کتابخانة ملی از ما لیست کتب موجود در کتابخانه را خواست تا کتاب هایی را که ما نداشته باشیم بدهند. وقتی لیست کتاب های موجود درکتابخانة درة کیان را دادیم، آن ها وحشت زده شدند، زیرا کتاب هایی در لیست ما بود که اصلاً در ایران وجود نداشت و شناخته شده نبود.
همین کتابخانه با هزاران جلد کتاب نفیس و نایاب و کم یاب خود، وقتی در سال 1377 به دست طالبان افتاد، به آتش کشیده شد و تمام کتاب های آن سوزانده و یا به غارت برده شد.84

7ـ6. دولت جدید افغانستان و آغاز فصل جدید برای اسماعیلیان

سقوط طالبان و روی کار آمدن دولت انتقالی اسلامی در افغانستان، به تمام مردم این کشور، از جمله اسماعیلیان، فرصت داد تا نفسی تازه کنند و به امید فردای بهتر بنشینند. اوضاع از جهاتی شکننده می‌نماید، اما همین فضای نسبتاً آزاد در مدت یک سال و نیم پس از سرنگونی طالبان، مجال تحرک دوباره برای بسیاری از شهروندان، فرهنگیان و گروه های گوناگون این کشور را فراهم نمود. اسماعیلیان این مرز و بوم نیز در این مدت آشکارا جانی تازه گرفتند و به تکاپو برای بهبود اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ـ مذهبی خویش افتادند.
در پاییز سال 1381، آقاخان چهارم در کابل و بدخشان به بازدید از پیروان خود شتافت و پس از چند سال محرومیت اسماعیلیان افغانستان از دیدار او، پیروان افغانی‌اش به استقبال او رفتند. آقاخان چهارم در این سفر با حامد کرزای، رئیس دولت انتقالی افغانستان، و سایر دولتمردان در کابل نیز دیدار کرد و از آن ها وعدة همکاری با پیروانش را دریافت نمود و متقابلاً خود وعدة همکاری با دولت کابل در پروژه‌های بازسازی این کشور را سپرد.85
در 22 آذر سال 1381، شصت و ششمین سالگرد تولد پرنس کریم آقاخان از سوی اسماعیلیان افغانستان در شهر کابل و در مسجد کابل و در مسجد جامع اسماعیلیان این شهر (جماعت خانه) گرامی داشته شد. در مراسم بزرگداشت تولد آقاخان، سیدمنصور نادری، رهبر اسماعیلیان افغانستان، سخنرانی نمود و بر لزوم رعایت حقوق اقلیت های مذهبی در قانون اساسی جدید تأکید کرد.86

فهرست منابع:

1. ادموند باسورث، کلیفورد، تاریخ غزنویان، ترجمة حسن انوشه، چ 2، تهران، امیرکبیر، 1362.
2. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، چ 6، تهران، امیرکبیر، 1365.
3. الامین، حسن، الاسماعیلیون و المغول و نصیرالدین طوسی، چ 2، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، 1417ق.
4. بدخشی، میرزا سنگ، تاریخ بدخشان، ویراستة م. ستوده، تهران، بی نا، 1367.
5. بوس، ماهر، آقاخان‌ها، ترجمة محمود هاتف، چ 1، تهران، کتابفروشی فروغی، بی تا.
6. بیهقی، ابوالحسن علی بن زید، تاریخ بیهق، تصحیح احمد بهمنیار، تهران، کتابفروشی فروغی، بی تا.
7. بیهقی، ابوالفضل محمدبن حسین، تاریخ بیهقی، چ 4، تهران، انتشارات خواجو، 1370.
8. پرویز، عباس، تاریخ دیالمه و غزنویان، چ 2، تهران، انتشارات علمی، 1363.
9. بارتولد، و. ، گزیدة مقالات تحقیقی، ترجمة ک. کشاورز، تهران، بی نا، 1358.
10. جمعی از نویسندگان، اسماعیلیان در تاریخ، ترجمة یعقوب آژند، چ 1، تهران، مولی، 1363.
11. جمعی از نویسندگان، دانشنامة جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج 2، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1378.
12. جمعی از نویسندگان، اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1380.
13. الجوینی، علاءالدین عطا ملک بن بهاءالدین، تاریخ جهانگشا، تصحیح محمد قزوینی، لیدن هلند، مطبعة بریل، 1916م.
14. حسینی الافغانی، سید جمال الدین، تتمة البیان فی تاریخ الافغان، لندن، دار ریاض الریس.
15. خانوف، تیمور، تاریخ ملی هزاره، ترجمة عزیز طغیان، چ 1، قم، اسماعیلیان، 1372.
16. خراسانی، فدایی، هدایة المؤمنین الطالبین، تصحیح الکساندر سیمنوف، چ 1، تهران، اساطیر، 1362.
17. خواجه نظام الملک طوسی، سیاست نامه، تصحیح جعفر شعار، چ 1، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1380.
18. دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمة فریدون بدره‌ای، چ 1، تهران، فرزان، 1378.
19. مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ترجمة فریدون بدره‌ای، چ 1، تهران، فرزان، 1378.
20. دولت آبادی، بصیر احمد، شناسنامة انقلاب افغانستان، قم، مؤلف، 1373.
21. «توسعه افغانستان»، مجلة سراج، شماره 19، سال نهم، تابستان 1381.
22. الزرکلی مصری، خیرالدین، الاعلام، چ 2، قاهره، بی نا، 1945.
23. غبار، میرغلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، چ 1، قم، صحافی احسانی، 1375.
24. فرهنگ، میرمحمد صدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم، اسماعیلیان، 1374.
25. قزوینی، زکریابن محمدبن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمة جهانگیر میرزا قاجار، چ 1، تهران، امیرکبیر، 1373.
26. کاتب هزارة ملا فیض محمد، سراج التواریخ، تهران، مؤسسة تحقیقات و انتشارات بلخ، 1373.
27. لوئیس، برنارد، تاریخ اسماعیلیان، ترجمة فریدون بدره‌ای، تهران، انتشارات طوس، 1362.
28. ناصرخسرو، زاد المسافرین، تهران، کتابفروشی محمودی، بی تا.
29. دیوان، تصحیح مجتبی مینوی، چ 2، تهران، دانشگاه تهران، 1365.
30. سفرنامه، به کوشش محمد دبیر سیاقی، چ 2، تهران، کتابفروشی زوار، 1363.
31. ناصری داودی، عبدالمجید، تشیع در خراسان عهد تیموریان، چ 1، مشهد، آستان قدس رضوی، 1378.
32. هاجسن، مارشال گ.س، فرقة اسماعیلیه، ترجمة فریدون بدره‌ای، تهران، کتابفروشی تهران، 1343.
33. هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمة آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1373.
34. یزدانی، حسین‌علی حاج کاظم، پژوهشی در تاریخ هزاره‌ها، چ 2، قم، امین شریفی، 1372.
35. هفته نامة وحدت، 1369 و 1371، پاییز و زمستان 1381.
36. روزنامة جمهوری اسلامی، 2/11/81.
37. روزنامة بازار کار، سال سوم، شماره 106، شنبه 24/12/1381.

پی نوشت ها:

1. فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 1 (مقدمه).
2. خیرالدین الزرکلی مصری، الاعلام، ج 1، ص 307؛ عبدالحی حبیبی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، صص783 ـ784.
3. فدایی خراسانی، هدایة المؤمنین الطالبین، ص 45.
4. خواجه نظام الملک، سیاست نامه، ص 253.
5. Poona wala, Bio, p.33 and al – Hamadani some anknown Ismaili Authors. p.p. 365-369.
6. در نسخه‌ای از سیاست نامه که دکتر جعفر شعار تصحیح کرده‌ است، این حادثه مربوط به سال دویست هجری دانسته شده است، اما در نسخة نخجوانی، سال 280 ثبت شده است. به نظر می‌رسد سال 280 مقرون به صحت باشد.
7. خواجه نظام الملک؛ پیشین، ص 255؛ عبدالحمید ناصری داودی؛ تشیع در خراسان عهد تیموریان، ص 80.
8. پیشین، ص 266.
9. همان، ص 253 ـ 258.
10. ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، صص 27 ـ 17؛ ابوالحسن علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، ص 71؛ کلیفورد ادموند باسورث، تاریخ غزنویان، ترجمة حسن انوشه، ج 1، ص 131 و 51؛ میر غلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ج 1، صص 216 ـ 217.
11. جان نورمن هالیستر، تشیع در هند، ص 296.
12. مارشال گ. هاجسن، فرقة اسماعیلیه، ص 150.
13. همان.
14. عباس پرویز، تاریخ دیالمه و غزنویان، ص 422؛ میرغلام محمدغبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ج 1، ص 252 ـ 254.
15. زکریا بن محمدبن محمود قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمة جهانگیر میرزا قاجار، ص 430 ـ 431.
16. طبقات ناصری، ترجمة هـ. داورتی، ص 263.
17. میرغلام محمدغبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ج 1، ص 256.
18. مارشال گ. هاجسن، فرقة اسماعیلیه، ص 249.
19. ناصرخسرو، دیوان، ویراستة مجتبی مینوی، ص 507؛ فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 141.
20. ناصرخسرو، سفرنامه، ص 1؛ ناصرخسرو، دیوان، ص 507؛ فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 249.
21. همان، صص 2 ـ 1؛ جمعی از نویسندگان، اسماعیلیه در تاریخ، ترجمة یعقوب آژند، ص 411.
22. فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 251؛ جمعی از نویسندگان، اسماعیلیه در تاریخ، ص 412.
23. در باب مذهب ناصرخسرو پیش از گرایش به مذهب اسماعیلی، سخنان گوناگون است. ایوانف و کرین معتقدند که او پیش از عزیمت به مصر، اثناعشری بوده است (فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 249؛ اسماعیلیه در تاریخ، ص 412). برخی دیگر او را پیش از سفر به مصر، پیرو یکی از مذاهب سنی خراسان می‌دانند (گروهی از نویسندگان، اسماعیلیه در تاریخ، ص 410).
24. ناصرخسرو، زاد المسافرین، ص 280؛ فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 250؛ مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 142.
25. فرهاد دفتری، پیشین، ص 251.
26. فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 251؛ مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 143.
27. همان.
28. بصیر احمد دولت آبادی، شناسنامة انقلاب افغانستان، ص 295؛ فرهاد دفتری، پیشین، ص 251. دفتری ضمن اینکه می‌گوید علی بن اسد، حکمران بدخشان، دوست ناصرخسرو و اسماعیلی مذهب بوده است، اضافه می کند که ناصرخسرو کیش اسماعیلی را به بدخشان آورد!
29. بدخشی و سرخ افسر، تاریخ بدخشان، ویراستة بولدیرف، صص 227 ـ 253.
30. مقالة «بدخشان» در دایره المعارف اسلام، و. بارتولد، ج 1، صص 851 ـ 854.
31. همان.
32. فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 228.
33. علاءالدین الجوینی، تاریخ جهانگشا، ج 3، صص 136 ـ 134؛ میرغلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ج 1، ص 354؛ بدخشی و سرخ افسر، تاریخ بدخشان، ویراستة بولدیرف، صص 227 ـ 253؛ فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، صص 224 ـ 225.
34. عباس اقبال، تاریخ مغول، ص 110.
35. فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 498؛ مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 173 و 222.
36. فدایی خراسانی، هدایة المؤمنین الطالبین، صص 117 ـ 119؛ پیشین، ص 371.
37. و بارتولد، گزیدة مقالات تحقیقی، ترجمة ک. کشاورز، ص 326.3.
38. فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 227.
39. میرغلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ج 1، ص 407.
40. نظام الدین شامی، ظفرنامه، ویراستة ف. توئر، ص 136؛ دانشنامة ایرانیکا، مقالة «انجدان» (فرهاد دفتری)، ج 2، ص 77.
41. همان ها؛ فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 235.
42. فدایی خراسانی، هدایة المؤمنین الطالبین، صص 129 ـ 131.
43. فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 235.
44. ایوانف. ادبیات اسماعیلی، صص 141 ـ 140؛ یونا والا، کتابشناسی، ص 269؛ به نقل از: فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، صص 531 ـ 538.
45. ماهربوس، آقاخان‌ها، ترجمة محمود هاتف، ص 31 ـ 32.
46. برنارد لوئیس، تاریخ اسماعیلیان، ترجمة فریدون بدره‌ای، ص 45.
47. همان ها.
48. کاتب هزاره، ملا فیض محمد، سراج التواریخ، ج 3، بخش 1، ص 24 و صص 458- 459 و 498 ـ 502.
49. همان، ص530، 560 و 561.
50. همان، صص584- 585.
51. همان، ص611.
52. فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 280.
53. همان، ص 283.
54. فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 503.
55. جمعی از نویسندگان، اسماعیلیان در تاریخ، ترجمة یعقوب آژند، ص 411.
56. پیشین، ص 251.
57. میرزا سنگ بدخشی، تاریخ بدخشان، دیباچه، ص 9 ـ 11.
58. همان، ص 561.
59. جان نورمن هالیستر، تشیع در هند، ص 441.
60. سیدمحمد حسین فرهنگ، جامعه شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، ص 72.
61. پژوهشی در تاریخ هزاره‌ها، ج 1، ص 85.

62. پیشین، همان صفحه.

63. واژة «غلات» را نیز مردم این منطقه به شکل «غلاّت» تلفظ می‌کنند که معمولاً به عنوان یک ناسزا استفاده می شود.
64. به نقل از: تیمور خانوف، تاریخ ملی هزاره، ص 43.
65. سراج التواریخ، ج 3، بخش 1، ص 554.
66. سیدمحمد حسین فرهنگ، جامعه شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، ص 72.
67. همان، ص 50.
68. تیمور خانوف، تاریخ ملی هزاره، ص 45.
69. پیشین، همان صفحه.
70. جمعی از نویسندگان، اسماعیلیان در تاریخ، ترجمة یعقوب آژند، ص 405.
71. جان نورمن هالیستر، تشیع در هند، ص 441.
72. السید جمال الدین الحسینی الافغانی، تتمة البیان فی تاریخ الافغان، ص 184.
73. سیدمحمد حسین فرهنگ، جامعه شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، ص 50.
74. همان، ص 77.
75. ل. تیمور خانوف، تاریخ ملی هزاره، ص 43.
76. فرقة نصیریه (یا علویه / انصاریه) که از فرق غلات است، به رهبری نصیر نامی در قرن پنجم هجری پدید آمد و پیروان آن به الوهیت علی (ع) قائل‌اند و مرکزشان شمال غربی سوریه است. این فرقه به صورت رسمی در افغانستان وجود ندارد؛ هرچند عقاید اسماعیلیان افغانستان، به ویژه قول به حلولیت، آنان را به فرقة نصیریه بسیار نزدیک می‌سازد.
77. حاج کاظم یزدانی، پژوهشی در تاریخ هزاره‌ها، ج 1، صص 84 ـ 87.
78. جان نورمن هالیستر، تشیع در هند، ص 405.
79. همان، ص 406.
80. حسن الامین، الاسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، ص 171.
81. فرهاد دفتری، مختصری در تاریخ اسماعیلیه، ص 279.
82. السید جمال الدین الحسینی الافغانی، تتمة البیان فی تاریخ الافغان، صص 181 ـ 182.
83. ر.ک. به: بصیر احمد دولت آبادی، شناسنامة انقلاب افغانستان، صص299- 310.
84. مجلة سراج، شماره 19 (سال نهم، تابستان 1381)، مقالة «توسعه و بازسازی افغانستان؛ راهکارها و چالش ها»، (بصیر احمد دولت آبادی)، ص 179 و 181.
85. ر.ک به: هفته نامة وحدت، شماره‌های 403، 11 میزان (مهر) 1381، و 405، 9 عقرب (آبان) 1381.
86. روزنامة بازار کار، سال سوم، شماره 106، شنبه 24/12/1381.*. دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته مذاهب اسلامی مدرسه عالی امام خمینی(ره).

این مقاله را از اینجا برداشته ام...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد