کتیبه های اورخون - ۲

  ساختار اجتماعی و سیاسی ترکهای

                   اورخون

                  متنی را که پیش رو دارید از کتاب « تاریخ ترکهای اسیای میانه »
                  نوشته : واسیلی ولادیمیر بارتولد شرق شناس ( ایرانشناس و 
                  ترکشناس ) معروف روس ( المانی الاصل )برداشته ام٫ این کتاب
                  توسط اقای دکتر غفار حسینی به فارسی ترجمه شده است...


علیرغم  شک و  تردیدهایی که در ترجمه  و تفسیر چند عبارت  کتیبه اورخون وجود دارد می
توان  گفت که این کتیبه  به طور کلی شمائی بسیار روشن  از یک  قوم  و یک دولت بدست
می دهد .
    اما برای فهمیدن اینکه تاسیس  و تلاش چنین دولت قبیله ای  تا چه حد با  آنچه اروپائیان
بر حسب عادت « دولت »  و « زندگی  اجتماعی »  می نامند  ٫متفاوت خواهند بود ٫باید به
انچه  رادلف در کتاب خود  « منشا سیبریها »  و  در مقدمه تالیف  خود ( Koutadghou Bilig )
توضیح داده است مراجعه کرد.

    نظریات این دانشمند  پس از  کشف  و  بازخوانی کتیبه اورخون بطور کامل تایید شد . یک
قبیله  چادرنشین در اوضاع و  احوال عادی به  اتحاد  سیاسی نمی اندیشد :هر فرد قبیله در
اوضاع و  احوال  زندگی چادر نشینی خود  و روابطی که از این شیوه زیست ناشی می شود
بدون دخالت تمهیدات رسمی  و  تشکیل  یک دولت ٫ کاملا احساس رضایت می کند. در این مرحله از توسعه زندگی یک  قوم ٫ جامعه  چنان قدرتی دارد  که خواست ان بدون دخالت هر
گونه قوه مجریه ٫ اجرا می شود . در این حالت ٫ جامعه خود  دارای هیئت نمایندگی مشروع
( Legal ) و برخی نیروهای سرکوب کننده است.
خانها ٫که نماینده  قدرت مردم  هستند ٫ و در اوضاع و احوالی مساعد٫ می توانند یک یا چند
قبیله دیگر را تابع  خود کنند ٫ فقط در اوضاع  و  احوالی غیر عادی به صحنه می آیند ٫ و حتی
در چنین حالتی با تدبیر های شخصی خود ٫ بدون  اینکه  از جانب کسانی برگزیده  یا انتخاب
شده باشند٫ قدرت خود را تثبیت میکنند.
افراد یک ایل ٫یا حتی چند  ایل اغلب پس از  پیکاری  شدید خود  را در مقابل یک عمل انجام
شده  می یابند . گاهی ممکن است خان  نتواند حتی  افراد  ایل خود  را٫ جز در پس از پیکار
ئی حتی خونین تر  از  پیکارهائی  که  به عنوان  فرمانده  جنگی چادرنشینان  برای  تسخیر
جامعه های شهر نشین  باید  رهبری کند ٫ تحت سلطه خود در بیاورد . این قشون کشیهای
جنگی و غنیمت هائی که  از انها نصیب حنگجویان می شود ٫ تنها وسیله ای است که میان
اقتدار خان و افراد ایل سازگاری برقرار می کند .

کتیبه اورخون این دیدگاه  را تایید می کند : خانها  از دودمان ترکهای اقوز ( Turk - Oghouz)
یآ توقوز - اقوز ( Toquz - Oghouz ) هستند٫ و  بر ضد اقوزها  ( یعنی افراد ایل خودشان ) و
دیگر ایلات ترک جنگهای پراکنده و دراز مدت را رهبری می کنند .
این جنگها با تفصیلی  بیشتر از جنگهائی  که  همین ترکان با چینی ها  و  دیگر کشورهای
متمدن کرده اند ٫ در کتیبه اورخون توصیف شده است .
از دیدگاه  خان ٫ جنگ  بر ضد  کشورهای  متمدن  وسیله ای طبیعی  برای  تامین غذا برای
گرسنگان قوم  و  لباس  برای ژنده پوشان تلقی می شده است.کتیبه  اورخون نکته تازه ای
را درباره  ایجاد دولت های ایلی اشکار کرد  که  رادلف متوجه ان نشده بود ٫ و ان اینست که
یکی از شرائط مهمی که در تشکیل این دولتها نقش اساسی داشته است مبارزه طبقاتی
است ٫ تنش در روابط میان ثروتمندان و تهیدستان ٫ میان « بیگ » ها و انبوه مردم.

در میان چادرنشینان تفاوت ثروت  و موقعیت اجتماعی میان طبقه مسلط و طبقه زیرسلطه
انقدر زیاد است که پذیرش فرضیه چنین تنشی کاملا معقول  به نظر میرسد . کتیبه اورخون 
نشان می دهد  که  در زمان تسلط چینیها ٫ اشراف ترک  بخاطر حفظ  ثروت و امتیازات خود
بسی اسانتر از دیگران  به یوغ  بیگانگان  گردن  می نهادند  و  اسانتر از  افراد عادی اداب و
رسوم ملی خود را ترک می گفتند . پذیرفتن اخلاقیات و  اداب و  رسوم چینی ها به وسیله
بیگها خشم و  نفرت افراد ساده  را بر ضد انان بر می انگیخت و خانها  از این نفرت استفاده
کرده و شورش انبوه مردم را بر ضد چینیها بر انگیخته و دولتی ترکی تاسیس کردند.

تاریخ اقوام چادرنشین اسیای میانه نمونه دیگری  از اتحاد حاصل شده پس از مبارزه شدید
طبقاتی ارائه می دهد ٬ و ان امپراطوری مغول چنگیزخان است .

کتیبه اورخون اگاهی های مفیدی  درباره  شکل گرفتن و  ساختار درونی یک دولت ترک ٫و
عناوین منصب های مختلف و غیره بدست می دهد . احتمال ان هست که خود این القاب
درست خوانده نشده باشند . در هر حال مسلم است که برخی از انها منشا  ترکی ندارند
مثلا لقب شاد ( Chad ) « که لقب افراد دودمان خان است  که هر یک در راس یک ایل قرار
دارد » احتمالا از منشا ایرانی است و ازعنوان شاه ( Chah ) که واژه ای ایرانی است گرفته
شده است . عنوانهای دیگر باعلامت جمع ت (  ) زبان مغولی توجه ما را جلب می کند. بر
اساس نظری که  پروفسور « پلیو »  در کنفرانسی در لنینگراد  در سال ۱۹۲۵ ارائه داد این
عناوین که با حرف ت پایان می گیرند به وسیله تو - کیوها( ازپیشینیان انها که آوارها بودند
به عاریت گرفته شده است ( آوارها در منابع چینی جو - جان نامیده شده اند ) به نظر وی
این مردمان در اصل مغول بوده اند . پروفسور پلیو بر انست که ترکها ساختار دولت را از آوار
ها تقلید کرده اند. طرح این مسئله با مشکل دیگری برخورد میکند که با ان رابطه تنگاتنگ
دارد : روابط ترکها با مردمان متمدن شهرنشین غرب ازسوئی و مردمان چادرنشین اسیای
میانه که پیش از انان در عرصه تاریخ ظاهر شده اند ٫ از سوی دیگر ٫ چگونه بوده است ؟

حتی تا چندی پیش نظریه متداول این بود که در حوزه فرهنگ ٫خاور دور هیچ تاثیری ازغرب
نگرفته است و سرزمین مغولستان و مردمانی که در ان می زیسته اند فقط تحت تاثیرنفوذ
فرهنگ چینی قرار داشته اند . این عقیده  تا به حدی پذیرفته شده بود که « ای .بلوشه »
بر ان بود که می توان تاکید کردکه انچه درکتیبه های اورخون به زبان ترکی خالص قابل فهم
نیست مبین نفوذ زبان چینی است : ایشان حتی بر این عقیده بود که مغول ها تا پیش از
قشون کشیهای نظامی خود به کشورهای اسلامی با این فرهنگ اشنا نبوده اند درحالی
که فرهنگ چینی ازدیربازبرای انان اشنا بوده است دلیل قاطعی که برضد این عقیده موجود
است وجود الفبائی است که اصل ان از اسیای صغیر گرفته شده و در میان ترک ها در قرن
هشتم میلادی و نیز در میان مغولها در قرن سیزدهم متداول بوده است...

         
                                                                                                                  ادامه دارد

نظرات 5 + ارسال نظر
کریم سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 07:21 ب.ظ http://kybest.blogsky.com

سایت جالبی هست ( آنا دیلیم ترکی) چوخ قشهدی بزده باش ویر به ما هم یه سری بزن

روف چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.guftugo.persianblog.com

دوست عزیز از حمایت شما در تمام شرایط زندگی مردمت ممنون وامید که موید ومفق باشی

موزیک ستاره چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.musicsetare.tk

سلام وبلاک شما عالیه موفق باشید

اتا یورت پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:46 ب.ظ

سلام... جناب میرزایی ! مطالبی را که اظهار داشته اید هم درست است هم نیست٫ به این معنی که در مورد اقای عزیزی باید برخورد و تحلیل دقیقتر داشته باشیم ٫ باید توجه داشت که آقای عزیزی در کشور و جو ایران بدنیا امده زیست کرده و حضور دارد و انتظار و احساسی را که یک هزاره تحت ستم در افغانستان نسبت به هویت و نژاد و تبار خود دارد و اظهار می کند ٫ طبعا اینها کمتر دارند و دیگر اینکه کلا چهره کشور و مردم افغانستان در نزد مردم ایران از هر لحاظ همانند یک کشور افریقایی سمبل ٫ فقیر ٫ بدبختی٫ بی فرهنگی ٫ بی سوادی می باشد ٫ در اینجا باید خاطر نشان شود بویژه برای افغانی هایی که در اروپا و آمریکای شمالی و... هستند و از ایرانیها چهره بسیار خوبی پیش خود تصور می کنند که منشا این تصور هم از شنیدن یا دیدن فلان کنسرت مشترک فلان خواننده ایرانی و افغانی و یا مطالعه مقاله فلان نویسنده و شاعر ایرانی درباره اشتراکات زبانی و حوزه تمدنی و از این مزخرفات نشات گرفته است کاملا غلط است . ایرانیها که بیش از ۷۰ درصد انها شهر نشین و هم باسواد هستند به افغانستان و مردم انجا از هر تبار و مذهبی که هستند همانند یک دشمن خونی نگاه و برخورد می کنند. در چنین جوی بسیار طبیعی است که هزاره های ایرانی از جمله همین خداداد هم برای اینکه محکوم به این نشوند که اصلا از افغانستان هستند ٫ سعی به دوری گزیدن از افغانی بودن و افغانستان و حتی اظهار تنفر از افغانها دارد که البته این شیوه برخورد بین هزاره های« شیعه » ایرانی بسیار هم رایج است و از ان بعنوان یک پلاکارد و هم استراتژی گفتاری خود همواره استفاده می کنند از جمله ممکن است صحبتهای تند مهندس ظفرزاده ( نماینده دوره قبلی پارلمان ایران که اصلا از هزاره های شیعه ایرانی و نماینده شهر مشهد بود ) در مورد افغانها شنیده باشید ولی این ظاهر قضیه و یک ژست ٫ مطابق موارد بالا که گفتم می باشد و از هزاره های افغانستانی که در مشهد هستند شنیده ام که دایشان اصالتا از هزاره های غزنی هستند و فرد بسیار محترمی است . جناب میرزائی گرامی باز هم خدمتتان عرض می کنم که صحبتهای اقای عزیزی را در چارچوب همین مطالبی که عرض کرده ام ارزیابی نمایید.......

اتا یورت پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 04:20 ب.ظ

دوستان عزیز ! منظور من در کامنت قبلی از نگاه و برخورد ایرانیها به افغانها (؟) از هر دین و مذهب و تبار و... عامه و عموم مردم ایران بود ونه دولت ان کشور بدیهی است که دولت ایران همواره ٫ بویژه یک دهه اخیر سیاستها و اشتراکات نژادی را در افغانستان دنبال و حمایت کرده است...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد